Description
«اِدی» کهنه سربازی است که عمری را به ملال گذرانده و احساس میکند که در تلهٔٔ زندگی به دام افتاده است. او تعمیرکار ماشینهای یک پارک بازی است و زندگی خاکستری و درازش در کار، تنهایی و حسرت خلاصه میشود. آنگاه در سالروز هشتاد و سومین سال تولدش، حین تلاش برای نجات زندگی یک دختربچه میمیرد و در بهشت چشم باز میکند.